من بهار را دوست دارم و منتظر آمدنش هستم
بیا از این لحظه به بعد
انتظار آمدن بهار را بکشیم
بهـــاری که شاید لحظاتی
آزار دهنده و سخت همراه خواهد داشت
بیـــــا تا تصمیم بگیریم با همه ی آنهـــــا
رو به رو شـــــویم بی آنکه آزار ببینیم
شــــــاید این سختی های زندگی
جزئی از تقدیر وسرنوشت ما باشد
اما بیـــا خودمان تصمیم بگیریم
کــــــه ناراحت باشیم یا نه...
سختی های زندگی نمی توانند نباشند
آنهــــــا در تقدیر ما حک شده اند اما
ناراحتی و آزار دیدن با خود ماست
شــــــــاید نشـود با این حجم از
سختی های زندگی آزرده نشد
اما ما باید بخواهیم
بیایید به دشت و صحرایی بیندیشیم
که سبزتر و قشنگ تر از همیشه
ما را به مهمانی خواهند برد
و من دوباره خواهم توانست بنویسم
و بگویم با کسی که می دانم
در همه آن لحظات با من است و مرا آرام می کند
و اگر هم روزی و یا لحظه ای دلتنگ شدم
صدایش می زنم"
پروردگارم... تو اینجایی ؟!
دوستدار من...!!
طاقت و تحمل مرا برای رو به رو شدن
با اتفـــــاقات و لحـــــــظات فزونی بده
این سختی ها و لحظات را
پشتوانه ی قلب کوچکم قرار بده تا به پهنای
تمــــــامی این دشت و صحرا گسترده گردد
با همه ی این ناهمواری ها
و فراز و نشیب ها
گل لبخندی بر چهره ام بپاش به شادی
و زیبایی این بهــار قشنگ و شادمانت
و به آنها بگو" من بهار را دوست دارم
و منتظر آمدنش هستم
با همه ی آنچه کــــــه مرا بخوان......
ادامه مطلبما را در سایت مرا بخوان... دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : shahriareo بازدید : 16 تاريخ : شنبه 25 آذر 1396 ساعت: 5:10